به گزارش پایگاه خبری فجر شمال، معصومه حسینزاده مدرس دانشگاه در مقالهای با عنوان «مقایسه منابع درآمدی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی ایران با سایر کشورهای جهان» آورده است: درآمدهای پژوهشی هم قسمتی از درآمدهای دانشگاههاست که اغلب قراردادها با شرکتها به صورت تمام و کمال پرداخت نمیشود و با نوسانات بازار، این شرکتها نیز به کسری برخورد میکنند.
متن کامل این مقاله بدین شرح است:
جهت جلوگیری از طولانی شدن موضوع، به دانشگاه های سطح 1 و مؤسسات عالیه بیشتر گریز خواهیم زد و دانشگاه های سطح 2 و 3 و 4 و 5 به تدریج خود قابل تخمین است.
منابع درآمدی دانشگاه های سطح یک دولتی: روسای دانشگاهها و مسئولین آموزش عالی، تلاش دارند تا طی سالهای اخیر، منابع درآمدی جدیدی، غیر از بودجه های تخصصی آموزش عالی که گاهاً با وجود تحریمها در پرداخت آن نیز تعلل یا کاهش و یا حذف صورت می گیرد، منابع دائمی برای دانشگاههای خود تعریف کنند که در همین راستا، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، 8 راهبرد برای ادامه فعالیت های این دانشگاهها و موسسات آموزش عالی در نظر گرفته است که عبارتند از:
1. توسعه و تحکیم ارتباط دانشگاه با جامعه، صنعت و کشاورزی با محوریت دفاتر ارتباط با صنعت.
2. افزایش کارایی مراکز رشد و راه اندازی استارتاپ های علمی - کاربردی.
3. ارائه استانداردها و شاخص های مناسب برای ارزیابی فعالیت رشته های تحصیلی، گروه های آموزشی و اعضای هیات علمی.
4. استفاده حداکثری از فناوری اطلاعات و تلاش برای تحقق اهداف دولت الکترونیک.
5. ساماندهی و تقویت انجمن ها و جمعیت های علمی، به منظور ایفای نقش مرجعیت علمی مورد نیاز بخش صنعت، خدمات و کشاورزی مدرن.
6. گسترش و ساماندهی ظرفیت خیرین برای استفاده مناسب تر در زمینه های مختلف.
7. استقرار نظام بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد در دانشگاهها.
8. ایجاد منابع پایدار جدید دولتی و غیردولتی برای آموزش عالی.
این موارد را برای تنوع بخشی منابع درآمدی به دانشگاه های دولتی و سطح یک پیشنهاد داده اند.
لازم به ذکر است که طی سالهای 1400 و1401 هنوز آمار دقیق یا قابل استناد، از وزارت علوم جهت راه های درآمدی پایدار و ارقام قابل قبول منتشر نشده است.
طی سالهای 98 و 99، آماری از وزارت علوم منتشر شده است که طی آن، درآمدهای اختصاصی دانشگاه های سطح یک کشور، حدود 32 درصد درآمدهای عمومی آنهاست که همین موضوع در دانشگاه های سطح 2 حدود 13 درصد و در دانشگاه های سطح 3 و 4 حدود 10 درصد بوده است.
همچنین سهم پژوهش در درآمدهای اختصاصی دانشگاه های سطح یک 33 درصد، در دانشگاه های سطح دو 13 درصد، و در دانشگاه های سطح 3 و 4 فقط 7 درصد بوده است.
که این عدد در مورد نسبت آموزش به کل درآمدهای اختصاصی در دانشگاه های سطح یک به حدود 42 درصد و در دانشگاه های سطح دو به حدود 52 درصد و در دانشگاه های سطح سه و چهار به حدود 45 درصد می رسد.
بررسی درآمدهای دانشگاهها از سایر فعالیت ها مانند خدمات رفاهی و ... حدود 25 درصد اختصاصی دانشگاه های سطح یک و 35 درصد دانشگاه های سطح دو را نشان می دهد و این عدد در دانشگاه های سطح سه و چهار به حدود نیمی از کل درآمدهای اختصاصی میرسد.
یکی دیگر از منابع درآمد های دانشگاه ها، درآمد حاصل از جذب دانشجویان خارجی است که در سال 98, رقمی معادل 15 میلیون دلار در ازای جذب دو هزار دانشجوی خارجی در تمام دانشگاه های ایران بوده است. طبق نظر مدیران ارشد آموزش عالی, جذب دانشجو, چه داخلی و چه خارجی, همیشه یک سرمایه گذاری مالی - اجتماعی - علمی می باشد.
که این میزان جذب، به کیفیت علمی دانشگاه ها بستگی دارد و هم میتواند بر اساس کمیت یک جمع سازی بین المللی، هم به نفع کشور ما و هم به ضرر کشور محسوب شود. البته بررسی وضعیت تورم و قیمت هزینه های زندگی نیز برای شخص دانشجو مهم است و عامل اصلی ورود به یک کشور و تشویق برای تحصیل و زندگی محسوب می شود. متاسفانه جوسازی هایی که طی سال های اخیر توسط عربستان و امارات متحده عربی روی جذب دانشجو صورت گرفته در نحوه جذب دانشجو برای ایران بی تاثیر نبوده است.
جامعه هدف فعلاً برای ایران، کشورهای عربی، کشورهای آسیای میانه، عراق، افغانستان و کشورهای آفریقایی می باشد و البته جذب دانشجوی علوم دینی و حوزوی نیز برای جمهوری اسلامی ایران در اولویت است و در این راستا، جذب دانشجویان از کشورهای چین، کره و تایلند نیز، بنا به علاقه خودشان صورت میگیرد.
پیشبینی میشود تعداد جذب دانشجوی خارجی تا سال 1404 در دانشگاههای ایران به 75 هزار نفر برسد. در حال حاضر تا پایان سال 99 رقمی معادل 37 هزار نفر دانشجوی خارجی در ایران مشغول به تحصیل بودند که میتواند منابع درآمد خوبی برای دانشگاه ها باشد.
حدود 25 درصد بودجه دانشگاهها از درآمدهای اختصاصی خودشان تامین می شود و البته بدترین رویه فعلی، دادن بودجه به دانشگاهها از سوی دولت است که دولت این بودجه را برای دانشگاهها به چشم «هزینهکَرد» می بیند و دانشگاهها، انتظار دریافت بودجه به عنوان «سرمایه گذاری» را دارند. هم برای سرمایه گذاری و هم برای تولید فناوری تخصصی. و این تفاوت دیدگاه باعث میشود که دانشگاهها به صورت قطرهچکانی، بودجه دریافت کنند و به صورت محافظهکارانه و خساست بالا خرج کنند.
گفتنی اینکه: شنیده ها حاکی از آن است که کمتر از 3 درصد از درآمدهای خزانه به دانشگاه ها تعلق دارد که اکثراً در طی سال مالی، نصف و یا کمتر از نصف مبلغ تعیین شده را دریافت می کنند.
درآمدهای پژوهشی هم قسمتی از درآمدهای دانشگاههاست که اغلب قراردادها با شرکت ها به صورت تمام و کمال پرداخته نمیشود و با نوسانات بازار، این شرکت ها نیز به کسری برخورد می کنند.
مثلاً: بیشترین درآمد پژوهشی تاکنون مربوط به دانشگاه خواجه نصیر طوسی بوده است. که البته مسئولین دانشگاه می گویند، درآمد آموزشی و پژوهشی، که سهم درآمد پژوهشی، بیشتر است. که در سال 98 این مبلغ به رقم 40 میلیارد تومان رسیده بود. ولی بخش اندکی از آن در سیستم دانشگاهی، خرج فعالیت های غیر پژوهشی شد. و بیشترین مبلغ، صرف خرید وسایل آزمایشگاهی و دستمزد هیات علمی و سایر موارد پژوهشی شد. و درامد مستقیم چشمگیری برای دانشگاه نداشت.
این تحقیق به اینجا رسیده است که کلاً در دانشگاه ها، دو نوع درآمد وجود دارد. یک نوع درآمدی که مستقیم می توانیم هزینه کنیم به درآمد آموزشی معروف است. و گونه دیگر، قرارداد غیرمستقیم و حاصل از فعالیت پژوهشی است که باید در طی روند یک قرارداد و یک پروژه و در مدت زمان معین به دست آید.
البته دانشگاههای کشور هنوز به آن بخش از فعالیت های درآمدزایی روال در دنیا که حاصل نوآوری، خلاقیت و کارآفرینی می باشد، نرسیدهاند.
تحقیقات در این زمینه در ایران نشان داده است، درآمدزایی در دانشگاهها، طبعاً از محصول خود دانشگاه هاست که یا از طریق جذب دانشجوی داخلی و خارجی است (برحسب عنوان دانشگاه) و یا از طریق خدمات پژوهشی با صنایع و سازمان های اجرایی و مرتبط با آموزش اختصاصی هر دانشگاه و به صورت پروژه های کوتاه مدت یا بلند مدت و بر اساس قراردادهای فی مابین.در این راستا، مدیران آموزشی اکثر دانشگاه های سطح یک، پیشنهاد دادند که در قوانین پذیرش دانشجو ها، تعدیل بعمل آید و به دلیل رایگان بودن تحصیل در دانشگاه های دولتی، سهمیه پذیرش کم نشود. بلکه پردیس های شهری پذیر در کنار همین دانشگاه های دولتی و در فضاهای ثانویه دانشگاه ها، به صورت پاره وقت، یا شیفتی و یا چند روز در هفته برای شاغلان و علاقمندان به تحصیل، جهت پوشش هزینه های دانشگاهی، راه اندازی شود. که این موارد نیاز به تعدیل قوانین وزارت علوم و سازمان های تابعه دارد. تا هزینه های اصلی و سربار و موقتی دانشگاهها کاهش یابد.
البته در مورد راهکار پژوهشی و کسب درآمد های مرتبط برای دانشگاهها، سیستم، مستلزم آن است که دانشگاه ها در تعریف پروژه ها برای صنایع مختلف نظر دهند و شرکت کنند تا بخشی از هزینههای خود را پوشش دهند و باز باید تاکید کرد که در این راه نیز، چالش های زیادی وجود دارد و صنایع کشور در حال حاضر، اکثراً «زیاندِه» و تورم زا و بدون برنامه مدون و جامع هستند. ابتدا باید دانشگاه های اقتصاد و برنامه و بودجه، به رفع این چالش ها با توجه به شرایط اقتصادی و سیاسی بپردازند و سپس دانشگاه های صنعتی، اقدام به همکاری با صنایع کنند. که این خود، مستلزم بودجه ای فراگیر برای صنایع و کارهای کاراموزی بدون اُجرت پژوهشی برای مدت معین در دانشگاههاست ....
طبق دوره چهارم برنامه راهبردی، درآمدزایی پایدار، برای دانشگاهها، باید دانشگاه ها، 40 درصد از بودجه های مورد نیاز خود را به صورت پایدار از محل فروش محصولات خود یا خدمات پژوهشی، کسب کنند که تا به امروز، این رقم، مقدور نشد. و تنها یک دانشگاه در کل ایران توانست کمتر از 10 درصد بودجه مورد نیاز خود را، تا پایان سال 98 کسب کند. (دانشگاه خواجه نصیر طوسی) و پس از آن دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریف که هر کدام به صورت متناوب، توانستند بین 5 تا 10 درصد هزینه های خود را پوشش دهند (آموزشی و پژوهشی).
اساساً در دانشگاه های ایران (دولتی، غیرانتفاعی، آزاد، پیام نور، هیات امنایی و ...) از سه بخش توانستند کسب درآمد کنند:
1. آموزشی و شهریه
2. پژوهشی
3. ارائه خدمات رایانهای، آزمایشگاهی، مطالعاتی و کتابخانه ای
که هر کدام از این بخش ها در عالی ترین سطح خود، 10 الی 15 درصد برای دانشگاه مذکور درآمدزایی داشت.
اما در دنیا و جوامع مترقی، بخشهای طرح و توسعه (تحقیق و توسعه ـ D&G) در شرکت ها، بنا به میزان آگاهی صاحبان آنان و اعتقادی که به صنایع علمی و درآمدزایی پایدار، مبتنی بر علم و بازاریابی دارند، از خدمات پژوهشی دانشگاه ها بدین صورت بهره میبرند.
مثلا شرکت سامسونگ برای بخش طرح و توسعه و پژوهش خود 15 درصد از درآمد سالانه شرکت را برای بخش طرح، توسعه و پژوهش اختصاص میدهد. این رقم در شرکت تویوتا به 10 درصد درآمد سالانه و در شرکت فورد، 8 درصد سالانه درآمد را به خود اختصاص می دهد.
البته در ایران، پارک های علم و فناوری و استارتآپ های نو بنیان و شرکت های دانش بنیان میتوانند محرک برای صنایع، بازار و شرکت های دولتی - خصوصی باشند. اما متاسفانه از بدیهی ترین زیرساختهای ظهور که اینترنت رایگان و سریع می باشد تا باند های اختصاصی ماهوارهای, محروم و یا به صورت دورهای قطع می باشند.
کنکاشی درباره منابع درآمدی دانشگاه تهران، یکی از بزرگترین و معتبرترین دانشگاه های داخلی کردیم و طی گفتگویی که در سال 98 از رییس وقت آن منتشر شده است، رقم 35 درصدی تامین بودجه سالانه از درآمدهای اختصاصی این دانشگاه، برای این واحد تحصیلی عالیه اعلام شده است. دکتر محمود نیلی در آن مصاحبه اعلام کردند که بودجه در نظر گرفته شده برای دانشگاه از طرف دولت بسیار اندک می باشد و دانشگاه، 35 درصد از نیازهای مالی خود را از طریق درآمدهای آموزشی و پژوهشی پوشش می دهد. البته بعد از آن تاریخ، دیگر اعداد و ارقام قابل استنادی از سوی مدیران دانشگاه های دولتی اعلام نشد. اما قطع به یقین، این ارقام پوششی، به دلیل بالا رفتن تورم، کاهش فروش نفت و تحریم های شدید، کاهش یافته و انتظار میرود که تا به امروز نیز این ارقام پوششی، در آمدی برای دانشگاههای دولتی از سوی فروش محصولات خود و پروژههای پژوهشی به کمتر از 15 درصد نیاز های سالانه دانشگاه های بزرگ کشور باشد.
پیشنهاد این رئیس محترم در پایان سال 98 این بود که برای افزایش درآمد دانشگاه ها، یا پذیرش دانشجوی خارجی را بیشتر کنند و یا چند دانشگاه بزرگ کشور را کلاً بین المللی اعلام کنند. این درخواست نیز به ساز و کارها، مشاوره ها، قوانین و آیندهنگری ها نیازمند است و مانند سایر درخواستهای روسای دانشگاههای بزرگ، قوت و ضعف های خاص خود را دارد. البته در کنار فرصت و تهدیدهای منطقهای، که همواره وجود دارد. اما نتایج گفتگوی منتشر شده با دکتر فتوحی، رئیس وقت دانشگاه صنعتی شریف در سال 99 رنگ و بوی دیگری داشت. ایشان فرموده بودند ما با سه برنامه، به افق درآمدی و تامین بودجه دانشگاهی دولتی مینگریم:
1. سرآمد بودن در آموزش
2. سرآمد بودن در پژوهش و فناوری
3. سرآمد بودن در اثربخشی اجتماعی و ماندگاری
و سپس برنامه خودکفایی نسبی مالی. چرا که ایشان معتقد بودند دانشگاه های دولتی نباید اهداف انتفاعی داشته باشند و این از وظایف دولتهاست که دانشگاههای دولتی را حمایت و تامین مالی کند. ایشان تاکید کرده بودند که هرسال، بودجههای مصوب دولتی برای دانشگاه های دولتی، کم و کم رنگ تر می شود. همچنین پیشنهاد دادند، دانشگاهها بر اساس میزان سواد هیات علمی، امتیاز المپیادی، خلاقیت ها، نوآوری ها و خدمات آموزشی ویژه ای که ارائه می دهند از میزان بودجه بیشتر یا کمتر برخوردار شوند. یا کلاً دانشگاه های دولتی، با این شکل و سیاق حذف و بر اساس تولید علم و محتوا، درجه بندی شوند. هم به جهت آموزشی پژوهشی، و هم رفاهی و تفریحی.
ایشان پتانسیل استفاده از خیرین و فارغالتحصیلان وفادار را نیز عنوان کردند. مثلاً در ایام ماه مبارک رمضان، جلساتی برای خیرین علاقمند به توسعه علم برگزار میکنند که در آن، به شرح و توضیح فعالیت ها، اختراعات، اکتشافات، نیازمندیهای رشته های مختلف، پتانسیل های تحصیلی دانشجویان، هیات علمی و اساتید مجرب میپردازیم. هیات مدیره خیرین، کمکهای شایانی میکنند. با ایجاد پردیس دانشگاهی شریف، میتوان از مقاطع ارشد به بالا، این کمک های خیرین را تبدیل به سرمایه و سرمایه گذاری کرد و به کیفیت علمی دانشگاه افزود.
البته نگارنده در خصوص بعضی از فعالیت های مافیایی، در تهیه ابزار، وسایل دانشگاهی و رانت های موجود از سوی بعضی از مهره های سیاسی متصل به بدنه حاکمیت را نیز نام می برد. که چه در موسسات خصوصی و انتفاعی، و چه در موسسات غیر انتفاعی و دولتی، به نسبت سود و سهمی که از واردات وسایل و شرایط مبادلات علمی، رانتی و سیاسی میبرند، در جمع خیرین و یا در جمع حامیان، حضور پیدا میکنند. از تهیه وسایل پزشکی و پیراپزشکی گرفته تا وسایل آزمایشگاهی، کارگاهی صنعتی و ....
در حال حاضر، تا این تاریخ، مهرماه 1401شمسی، هیچ مقاله یا نوشته ای مبنی بر سود حاصله از دانشگاه های آزاد غیرانتفاعی و شهریه خواه اعلام نشده و یا در دسترس و قابل مطالعه به صورت عموم وجود ندارد.
حال تحلیل داده های دانشگاه های معتبر و درجه یک کشور برای استخراج دقیق تر منابع درآمدی آن ها:
عمده نیازهای روسای دانشگاههای دولتی، کمبود منابع مالی و کمبود بودجه های مصوب شده برای تامین مالی این دانشگاه هاست. که راهکارهای ارائه شده از سوی خود مدیران، روسای دانشگاهی:
فروش محصولات آموزشی، ارائه خدمات پژوهشی و کمک از خیرین بوده است. البته حفظ کیفیت آموزشی در کنار جذب دانشجویان خارجی و اختصاص پردیس دانشگاهی شهریه پرداز با مدیریت دانشگاهی.
با توجه به تحریم ها و کاهش فروش کشور در حوزه نفت که تنها منبع قابل اتکاء درآمد پایدار است و کاهش رونق بازار و فرسودگی صنایع مادر و عدم تأمین هزینه کَرد برای صنایع نوپا و نبود زیرساختهای لازم برای شرکت های دانش بنیان و استارتاپ ها و عدم ارتباط مستقیم با دانشگاه های معتبر جهان تبلیغات منفی منطقهای بر علیه ایران و بسیاری موارد دیگر که ناشی از سیاستهای داخلی و خارجی غلط و بعضاً بیمار و انحصاری می باشد و گویی صنعت و علم و دانشگاه را از پیشرفت و اتصال به جهان باز داشته است. باز هم ارائه راهکارهای اقتصادی و قابل اجرا و زودبازده ای وجود دارد که میتواند منابع درآمدی دانشگاه ها را افزایش دهد، منتها مشروط بر اینکه خواسته ای از سوی حاکمان و تصمیم سازان ارشد برای تحول و بازسازی و ترمیم و توسعه این وضعیت موجود و گذر از وضعیت موجود به وضعیت بهتر وجود داشته باشد.
وقتی می خوانیم و میبینیم سرانه بودجه دانشگاهی هر سال کمتر میشود و طی چند سال اخیر رشد منفی داشته است باید به فکر درمان بود. حال این درمان و راه حل های مطرح شده را عنوان میکنم و قبول و اجرا یا نهی و انکار و استمرار بر روش غلط با مملکت داران عزیز می باشد.
واقعیت امر این است که: ساختار آموزش عالی در ایران که بالغ بر 5 دهه مورد استفاده قرار گرفته، برگرفته از یک ساختار متمرکز و برای یک محیط پایدار است. در حالی که جامعه فعلی، طی حداقل سه دهه اخیر، نه محیط پایدار دارد و نه ثبات رویه، یک محیط ناپایدار و همواره در حال تغییر و پیچیده و بعضاً آلوده به رانت های سیاسی و اقتصادی و الزام در اجرای ماده و تبصره و بخش نامه هایی که هر روز محیط ناپایدار را متشنج تر و عدم ثبات رویه را پررنگ تر می کند.
در نتیجه اثربخشی علمی در محیط داخلی را تبدیل به دلزدگی علمی، و در محیط بیرونی، تبدیل به عدم استقبال از علم در صنعت و تولید و کشاورزی و اقتصاد میکند و عملاً بخش پژوهشی دانشگاهی را هر روز کوچک و کوچکتر می کند.
در این راستا پیشنهاد میدهم که همکاری با مطبوعات آزاد و مطرح و بیطرف داخلی و خارجی، جهت معرفی محصولات علمی و بخش پژوهش و همکاری رسانه و فرهنگ سازی و اجرای برنامههای دوره ای در قشر وسیعی از جامعه و از مقاطع پایینتر علمی، حداقل از کارشناسی به بعد، برگزاری همایش ها و سمینارهای میدانی و رایگان و کنفرانس های مطبوعاتی و دعوت از مهمانان داخلی و خارجی و اجرا به صورت زنده و چند زبانه و همکاری با چندین نشریه غیر از نشریه دانشگاهی که بعضاً اساتید، مطالب تکراری و به روز رسانی نشده را در آن منتشر میکنند و به صورت یک طرفه، مخاطب مطالب را، دیکته وار، بمباران علمی می کنند و نبود سیستم راستیآزمایی بعضی نشریات علمی، که فقط جهت «جوری بارِ» دانشگاهها منتشر می شود.
پیشنهادات کاربردی:
1. سازمان های مسئول توزیع بودجه کشور، بودجه دانشگاهی را «هزینه ای» در نظر نگیرند و استحقاق دانشگاه های درجه یک و معتبر کشور را، هم پای بودجه علوم حوزوی و حوزوی های علمیه، بالا ببرند که این یک درخواست نیست بلکه یک نیاز واقعی است.
2. در کشوری که مالیات ها، دقیق و سر وقت از بخش کارگری و کارمندی و مصرف کننده و بازاریان و تولیدکننده و غیره دریافت میشود، و یک منبع درآمد پایدار دولتهاست و از درآمد نفتی بیشتر نقدینگی دارد، حداقل یک تا دو درصد مالیات های وصولی به دانشگاهها اختصاص یابد که هم کیفیت آموزشی میافزاید و هم دغدغه روسای دانشگاهها را کاسته و تولید علم را تسریع میکند.
3. به صورت قانون در مجلس رای گیری شود و با غیر فوریت های بالا، سازمانهای دولتی و خصوصی پرسود و سازمانهای خصوصی و کارخانجات و صنایع فعلی در حال کار را مقید و ملزم به همکاری با پخش های پژوهشی دانشگاه ها کنند تا هم علم جایگاه خود را در صنعت بیابد و هم صاحبان این صنایع به علم و دانش فرزندان این آب و خاک پی برده و از روش های آزمون و خطا و یا کارشناس خارجی فاصله بگیرند. مانند بخشهای تحقیقاتی ال جی، سامسونگ، تویوتا، فورد، و ... (تولید علم داخلی و مصرف داخلی علم)
4. ایجاد و راه اندازی بخش بازاریابی برای خدمات پژوهشی و مشاوره دانشگاه ها، برای معرفی تخصص ها و رشته های خاص در داخل و خارج کشور.
5. تقسیم بخشی از اختیارات هیات امنای دانشگاه ها به روسای دانشگاهها و واگذار کردن وظایفی که تخصصی، علمی و خارج از توان علمی هیات امنا می باشد، جهت تسریع در امور و شناخت ریشههای نیازهای موجود در دانشگاهها.
6. دقت در مدت زمان ابقای مدیریت روسای دانشگاهها که بعضاً دیده می شود، رئیسی که خوب عمل می کند و نتایج رضایت بخشی از فعالیت های او حاصل میشود، به دلیل عمر کوتاه مدیریتی، نمی تواند نتایج فعالیت ها و برنامههای زمان دار را در طی دوره مدیریت خود مشاهده کند و با ورود رئیس جدید، تمام برنامه ها و هزینه های قبلی عملاً عقیم میماند.
7. برطرف شدن موانع ارتباطی دانشگاه های داخلی با خارجی و بین المللی و تبادل اطلاعات علمی به دور از هرگونه ایجاد تئوری توطئه، با توجه به حضور در قرن 21 و عصر فرا ارتباطات که قطعاً و یقیناً، درآمد حاصل از علم و انتشار علم بسیار بیشتر از درآمد حاصل از فروش نفت و انتشار ایدئولوژی به کشورهای دوست و برادر و محتاج های مالی اطراف ما می باشد.
8. اختصاص بخشی از موقوفات و درآمدهای اماکن متبرکه برای تولید علم و کمک به دانشگاه ها, حتی سرانه سالانه کمتر از 0.5 درصد درآمد این اماکن که می تواند، کمک شایانی به دانشگاه ها بکند.
9. تغییر کاربری بعضی از دانشگاه های علوم انسانی که نیاز به مکان و هزینههای جانبی و تشکیل کلاسهای حضوری ندارد به کلاس های آنلاین و مجازی به جهت کاهش هزینه ها که هرگز تاکنون، هیچ دانشگاه یا رئیس دانشگاهی، حرف از برنامهای برای کاهش هزینهها نداشت. این امکان را در دوران کرونا، عملاً مهیا کردیم و نتیجه خوبی هم گرفتیم.
10. استفاده از مدیران صنایع، تولیدی ها، بنگاه های اقتصادی و کارگران با تجربه، در کلاس های دانشگاهی، جهت آشنایی با نیازهای واقعی پژوهشی و علمی، برای دانشجویان و هیاتهای علمی و ارتباط پُلی برای صنایع و دانشگاه ها، جهت ترغیب و تشویق و پژوهش.
حال سوال آخر:
چگونه دانشگاه های معتبر دنیا تا 90٪ مستقل از بودجه دولت عمل میکنند؟
آمریکا - انگلیس - چین و استرالیا، کشورهای انتخابی برای مثال در این مقاله:
از میان 100 دانشگاه برتر، 10 دانشگاه برتر در انگلیس واقع شده است. کمک های بلاعوض شوراها، از شورای شهرها تا شورای انواع اصناف، بیشترین منابع مالی این دانشگاه ها می باشد.
دانشگاه هاروارد، یکی از معتبرترین دانشگاه های آمریکاست که منابع درآمدی عمده آن از: درآمدهای حاصل از موقوفات، شهریه ها، حامیان مالی سیاسی و حزبی و درصدی از درآمدهای حاصل از گردشگری، توریسم و قسمتی از درآمدهای حاصل از اجرای شوها و فشن مدل های اجرایی در طول سال که برای دانشگاه ها در نظر گرفته میشود. مشارکت دانشجویان به صورت اجبار و قانونی با بخشهای صنعت، در قبال گرفتن دستمزد و در دوران کار آموزی و دانشجویی و دادن 2/3 این درآمد به دانشگاه، هم به جهت حمایت مالی و هم به جهت تجربه دانشجویی و هم دریافت کم هزینه تحصیلی.
دانشگاه ام آی تی (MIT)، محبوب ترین و معروف ترین دانشگاه جهان در حوزه فنی و مهندسی از طریق کاهش هزینه های خود و اتصال به دنیای تحقیقات گسترده در جهان و همکاری دانشجویان این دانشگاه با دانشگاه ها و موسسات خصوصی کشورهای در حال توسعه و گرفتن حمایتهای مالی و درآمد حاصل از ارائه خدمات آموزشی و پژوهشی و محصولات علمی و کاهش وابستگی به بودجه های دولتی به طوری که در سال 2003 میلادی 79٪ هزینههای این دانشگاه از درآمدهای دانشجوی خارج از کشور و داخل کشور به دست آمد.
دانشگاه استنفورد در آمریکا به یک دانشگاه «رهبر در آموزش، تحقیق و نوآوری» تبدیل شده است و در سال 2016 میلادی، جشن 125 سالگی خود را برگزار کرد و رتبه سوم علمی جهان را به دست آورد. در همان سال، لقب «رهبر در آموزش» را کسب کرده و تا به امروز این لقب را حفظ کرده است.
در دانشگاه های بزرگ دنیا، به طور متغیر اما همیشگی، هزینه ها اینگونه پوشش داده می شود:
خدمات درمانی 9٪
درآمدهای حاصل از فعالیت های علمی، پژوهشی، اختراعات و نوآوری دانشجویان 4٪
تحقیقات حمایت شده 37٪
حق الزحمه ها و سایر منابع دریافتی 11٪
سرمایهگذاری خود دانشگاه، در بخش های مختلف صنعت 22٪
هدایا و کمک خیرین 5%
کمکهای دولت و یا بودجههای دولتی 2٪
البته این ارقام از سال 2013 با توجه به بحران جهانی اقتصاد و کاهش فعالیت های صنعتی حاصل از مصرف نفت، سوخت های فسیلی و تمایل به مصرف سوخت های اتمی، سبز و پاک، اندکی کم و دچار تغییر و تحولات شد. اما اینگونه نیست که وابستگی بودجه دولت را افزایش دهد. بلکه ابداع راهکارهای جدید و کاهش هزینه ها، همپوشانی های موثری را برای تامین مالی دانشگاه ها دارد.
5 دانشگاه معتبر دنیا در استرالیا قرار دارد. این کشور هزینه های دانشگاهی خود را از طریق پذیرش دانشجویان خارجی و مهاجر پوشش میدهد. شهریه های دانشجویان خارجی همگی به دلار محاسبه میشود. این استقبال چنان زیاد است که برای ثبتنام در این دانشگاهها، باید ماه ها قبل، نوبت گرفت و ورودی های متعددی را پشت سر گذاشت. و این دریافتی ها، حتی هزینه های تفریحی دانشجویان و اساتید را پوشش می دهد.
دانشگاه های چین: چین به عنوان قدیمی ترین مراکز آموزشی در دنیا، از سال 1950، شاهد افزایش چشمگیر تعداد دانشجویان خارجی، علی رغم وجود دانشجویان داخلی، در حد گسترده می باشد. سالانه 500 تا 700 هزار دانشجوی خارجی به این کشور مهاجرت میکنند. چین رتبه سوم جهان در کسب امتیاز علوم، فناوری، صنایع و طب سنتی را دارا می باشد. به علت بالا بودن جمعیت داخلی و علاقه شدید مردم کشور به تحصیلات دانشگاهی، چین هیچ عجله ای در شمردن منابع درآمدی پایدار خود ندارد. میزان شهریه های پایین برای دانشجویان داخلی و تعداد بالای علاقمندان باعث گردیده است که این کشور در زمره پُر دانشجوترین کشور و بالاترین کیفیت علمی و آموزشی باشد. زیرا اولاً دغدغه تامین مالی دانشگاه ها را ندارد. ثانیاً نام کشور و پیشینه علمی آن، خود یکی از موارد مهم جذب دانشجوی خارجی است.
مواردی که در کشور چین، جهت حمایت دانشگاه ها الزامی می باشد:
1. کمک های بلاعوض صنایع به صورت یک رسم و با افکار اعتقادی خوش یمنی و خوش شانسی برای صنایع در چین الزامی است.
2. شهریه های کم اما دانشجویان زیاد، یک منبع درآمدی پایدار و یا به عبارتی، قیمت کف بازار و فروش بالا را برایشان رقم زده است.
3. راه اندازی کسب و کار، توسط موسسات آموزش عالی. بدین صورت که تعریف مشاغل و راه اندازی صنایع تا 90٪ به صورت علمی، مشاوره ای و تضمینی از سوی دانشگاه ها انجام می شود.
4. موقوفات و هدایای مذهبی.
5. فروش تحقیقات به کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته.
6. ارائه وامهای سنگین که دولت به مراکز آموزشی تحقیقاتی و دانشگاهی میدهد. با بهره اندک و بعضاً در مناسبت شادی یا کسب موفقیت های علمی به آن دانشگاه خاص بخشوده می شود.
7. سرمایهگذاری در بخش های تحقیق و توسعه، چه در داخل و چه در خارج کشور، با برندهای خاص، بر اساس درجهبندی های خاص.
8. سرمایه گذاری در شناسایی، آزمون و دسته بندی محصلین مدرسه ای، برای کشف علاقه مندی آنها و خلاقیت های آنان، برای آینده و بورسیه کردن افراد خاص، متکبر و تیزهوش و به کارگیری آنان در بخش های خاص از فوتبال تا هوافضا.
حال مقایسه کنید با منابع درآمدی دانشگاه های سطح یک، در داخل ایران و بقیه دانشگاه ها و مراکز آزاد، غیرانتفاعی و پیام نور، که هر کدام قانون خود را دارند.
پایگاه خبری فجر شمال
رضا دادشی تنکابنی
انتهای پیام
http://fajreshomal.ir/fa/News/20675/مقاله-«مقایسه-منابع-درآمدی-دانشگاهها-و-مؤسسات-آموزش-عالی-ایران-با-سایر-کشورهای-جهان-آموزشی-و-پژوه