تله فقر و راهکار برون رفت از آن (ایران 1401)
کشاورزی و اقتصادی
بزرگنمایی:
تله فقر و راهکار برون رفت از آن (ایران 1401)
فقر چیست؟ تله فقر چیست؟ فقر یعنی درآمدی زیر خط تعادل و خط فقر، معیار داشتن یک زندگی نرمال یا زیر آن می باشد.
تله فقر یعنی کمتر بودن درآمد نسبت به مخارج حداقلی زندگی یک انسان از سادهترین تعارف تله فقر است که امروزه میلیون ها نفر در جهان به آن گرفتار هستند.
تله های فقر، نوعی شرایط اقتصادی و محیطی هستند که حالت مستمر دارند و با ادامه یافتن آن، فقر را بر نسل های بعدی، پیدرپی حاکم میکند. برخی از این تله ها با شرایط فردی افراد مانند: عدم دسترسی به غذای سالم یا آموزش، گره میخورد و در برخی موارد می تواند بر تمام زندگی ملت ها تاثیر بگذارد. مانند: پیدایش دولت های فاسد، تغییرات ناگهانی و شدید آب و هوایی. و بی رحمانه ترین تله می تواند تله های رفاه از نوع طرح های سیاسی که به ظاهر برای مبارزه با فقر است اما در عمل برای حمایت از منابع درآمدی قشر خاصی طراحی شده است.
از قرن بیستم به بعد، گروه های مذهبی و موسسات خیریه، اغلب چنین طرحهایی را برای تبلیغات موسسه یا کارخانه یا بیزینس خود راه اندازی کردهاند که امروزه آنها را با نام «طرح های رفاهی» یا «طرح خیرین» و بعضاً موسسات عام المنفعه معرفی می کنند. و یا فعالیت هایی که دولتها به نام هزینه های رفاهی بین مردم توزیع می کنند. اما در عمل، از سود حاصل از فروش خدمات یا مالیات های مردمی، کسب می شود. و درصدی از آن به نام «یارانه های دولتی» برای نان، مسکن، خوراک، انرژی و مراقبت از سلامتی جامعه، بین اقشار کم درآمد توزیع میشود. بنگاه های خیریه که اکثرا متصل به بنگاههای خصوصی می باشند، در واقع شرکت های متصل به بدنه دولت هستند که همواره ابراز زیاندهی می کنند و در عمل، تولیدات بی کیفیت یا از رده خارج و غیر استاندارد را که خود به نوعی، قاتل سلامتی و جان مردم است را تولید و خود را حامی مصرف کننده میدانند. مانند: انواع شرکت های خودروسازی و محصولات غذایی بی کیفیت، محصولات بهداشتی و آرایشی غیر استاندارد، مصالح ساختمانی غیر استاندارد از کارخانجات فولاد، سیمان، آهن، آلومینیوم و .... قطعهسازان و اکثر تولید کننده های ملزومات پزشکی و دارویی و مهندسی ... که عنوان میکنند خدمات رفاهی به پرسنل خود و به قشر آسیب پذیر و کم درآمد را به جهت طرح تنظیم تعادل، رفاه اجتماعی و عدالت اجتماعی تقبل کردهاند. در صورتی که در دنیا، ابتدا با تحقیق و تفحص کامل، قشر کم برخوردار را شناسایی، و ثبت نام می کنند. تا استقلال مالی کامل، همواره تحت حمایت دولت و نه شرکتهای خصوصی یا بنگاه های خیریه وابسته به خصولتی ها قرار می گیرند.
حال تصور کنید شخصی از حقوق بیکاری یا کمک هزینه زندگی از سوی دولت برخوردار نشود و این حداقلی دریافتی بعد از پیگیری اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی و یا تأمین اجتماعی اگر تبدیل به یک ماشین یا وسایل حداقلی رفاه شود سریعا قطع می شود و یا در صورت پیشنهاد کار به فرد بیکار بدون توجه به معیارهای خط فقر، سریعا این کمک ها قطع می شود و این فقر چه در صورت داشتن کار و چه در صورت گرفتن حقوق بیکاری همچنان ادامه دارد و فرد در تله فقر همچنان گرفتار است و این چرخه معیوب فقر ادامه دارد.
حال سوال اینجاست که با وجود فقر گسترده ناشی از عوامل محیطی (سیل، زلزله، کم آبی و خشکسالی و ...) عوامل سیاسی (انواع رانت ها و انحصارطلبی ها و اقتصاد سیاسی) عوامل فرهنگی (مدارس غیر انتفاعی، دانشگاه های غیر انتفاعی و موسسات آموزش خصوصی وابسته به اسامی خاص که در انحصار عدهای خاص هستند) و عوامل اقتصادی (سلطانهای مواد غذایی، رفاهی و انحصار های گمرکی، ارزی، صرافی ها و انواع قاچاق ها).
راه مبارزه یا برون رفت از این معضلات گسترده چیست؟
در کشورهای دارای اقتصاد سوسیالیستی، این امکان داده می شود که افراد تا مدت ها، حتی بعد از پیدا کردن کار، یا راه اندازی کسب و کار جدید، هم از وامهای بلندمدت با بهره کم دولتی و هم از خدمات رفاهی و اجتماعی، به صورت مستمر برخوردار شوند. تا به یک سطح حداقلی از رفاه دسترسی پیدا کنند. اما در ایران این موضوع به صورت استاندارد سنخیت ندارد و مزایای حمایتی ناچیز، سریعاً قطع می شود اما در کشورهای استاندارد، کمک هزینه های بهداشتی و پزشکی، مراقبت از کودک و سالمند، هزینه های انرژی و خوراکی تا ماهها از سوی دولت های مردمی پرداخت میشود و این کار کرد دولت یک «وظیفه ذاتی» برای دولت هاست. اما در ایران، فرد از فقر و بیکاری، به فقر و مِنَت از سوی دولت گرفتار می شود.
یک راه حل مطرح شده جهانی:
یک راه حل که باعث افزایش منفعت جهانی میشود، توضیح و توزیع دامنه فراوانی درآمدهای پایه جهانی و مزایای ثابتی است که برای تمام افراد جامعه فراهم میشود. و دریافت حمایت های مکمل بر اقشار کم برخوردار یا آسیبپذیر، درآمدی پایدار برای دوران اشتغال یا همان امنیت شغلی و پس از آن دوران بازنشستگی اَمن و آرام، درآمدی حداقلی که یک سطح از رفاه را برای همه اقشار تأمین کند. که البته در ایران از این مبلغ به نام «حداقل حقوق یا حداقل دستمزد» نام برده میشود که این رقم با توجه به میزان تورم افسار گسیخته و شناور، نه تنها امنیت شغلی بلکه حتی حداقل رفاه را برای یک شاغل یا کارمند و کارگر فراهم نمیکند و فقط «تئوری امنیت شغلی» را یدک می کشیم. درآمدی حداقلی که امروز به کمتر از 7 میلیون تومان عنوان میشود. در حالی که خط فقر تا پایان تابستان 1401 به 17 میلیون تومان برای سرانه زندگی هر فرد ایرانی است. تورم 300 تا 400 درصدی در برخی از اقلام خوراکی و مایحتاج ضروری ملت، که امکان دستیابی به حداقل رفاه را غیر ممکن می کند. این تله نه تنها برای قشر حقوق بگیر و دستمزد بگیر وجود دارد، بلکه برای مشاغل آزاد، بازاریان، خرده فروشان، استارتاپ ها، مشاغل خویش فرما و کارآفرینان، چندین برابر سخت تر و ریسک پذیر است. و حتی در مواردی غیر قابل پیشبینی است.
گروهی برای بازار: حداقل سود از فروش یا کف قیمت خرید یا حراج فصلی, دادن جایزه به خرید های ویژه و تخفیفات حاصل از اشتراک را پیشنهاد کرده اند که با این وضع از تورم و نرخ های مالیاتی، پاسخگوی نیاز بازار نبوده است. که چرا که نقدینگی کاذب و پولشویی های روزانه و چاپ اسکناس بی پشتوانه و نابود شدن تولید، عدم گردش نقدینگی صحیح و نبود مبدا و مقصد واقعی صدور و خروج پول (FATF) و مواردی این چنینی، قدرت خرید را از ملت گرفته و برگ برنده به دست معدود افراد دارای پُست های کلیدی می باشد. خرید اینترنت از سویی و خرید فیلترشکن از سویی دیگر و کاهش پهنای باند اینترنت، فقط و فقط مبارزه با مشاغل اینترنتی و سودآوری برای دلالان اینترنت است. رانت های بزرگ صادرات و واردات و انحصارطلبی های عملی در پناه نام پدر یا مادر و سهم خواهی هایی که هرگز تمامی ندارد.
پیشبینی میشود طی دو سال آینده (1401 لغایت 1403) به تعداد فقرای جامعه ایرانی در داخل افزوده شود و فقر واقعی به بالای 50 درصد از جمعیت فعلی برسد. و تعداد قشر متوسط به کمتر از 30 درصد جمعیت فعلی کشور، و قشر مرفه تا حدود 10 درصد، و 10 درصد بقیه، قشر عالی و وابستگان به بدنه دولتی و خصولتی ها و تاثیر گذاران بر نحوه اقتصاد کشور خواهند بود. این نشانه ها برای جامعه ای است که کارگر انگیزه کار ندارد چرا که یا طلب حقوق دارد یا حقوقش کفاف زندگی حداقلی او را نمی دهد و تولید واقعی سالهاست که مُرده است. و فاجعه آمیزتر اینکه از تراکنش بانکی با رقم 35 میلیون تومان در ماه، مالیات به صورت ماهانه محاسبه شود! در حالی که درآمد ماهیانه 35 میلیون، حتی برای زندگی حداقلی چهار نفر کفاف نمی کند و 80 درصد این مبلغ باید بهای اجاره در نظر گرفته شود و الی آخر ...
این رفتارهای غیرمعمول، انگیزه و آرامش را از جامعه گرفته و جامعه به آن سطح از بی تفاوتی رسیده است که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و در عین حال تشویق برای افزایش جمعیت صورت می گیرد. آن هم به روش های غلط و غیر متعارف .... جامعه امروز به آن سطح از فقر رسیده است که زبالهگردی یک شغل عادی، رفتار های غیر اخلاقی و داشتن روابط غیر صحیح جوانان با افراد کهنسال برای تامین مایحتاج زندگی، یک روال عادی و داشتن فساد سیستمی و شنیدن ارقام بالای اختلاس، معمول گشته است این یعنی هر روز فقیر، فقیرتر و ثروتمند، ثروتمند تر میشود.
اما راه کار نجات از تله فقر در ایران چیست؟
- ثغیر دولت های فاسد و عوامل فاسد و چهرههای تکراری و سیال در سیاست و اقتصاد.
- الگوبرداری و راه اندازی رفراندوم کلی از جوامع اقتصادی سالم و نظرخواهی از مردم تا علمای علم اقتصاد، پاک دستان، اندیشمندان و متخصصان این حوزه.
- توضیح داده ها و ستادهای واقعی بودجه در مجلس و تطبیق با آمار واقعی. نه آن که بودجه محیط زیستی دریاچه ارومیه، به خرید و واردات خودرو و کالاهای لوکس تبدیل شود.
- شناسایی کارشناسی منابع موجود واقعی (منابع مالی، کانی، انسانی و اقلیمی) جهت برنامه ریزی صحیح و اجرایی.
- ثغیر، تعدیل، استخدام و به کارگیری عوامل سالم و غیر وابسته، جوان و دانشآموخته با نظارت سنگین و دقیق به همراه آموزش به ملت برای جذب سرمایه گذاران داخلی و خارجی.
- توسعه صنعت گردشگری و مد، جذب توریست علمی، پزشکی و بوم گرد.
- کمیته ای مبنی بر ایجاد امنیت شغلی و امنیت اجتماعی برای افراد «سوت زن» برای معرفی اختلاس گران و رانت خواران بزرگ و کوچک.
- تعدیل در قوانین قانون اساسی، بعد از 45 سال تکرار بی حاصل و تفسیر به غیر ...
- اتصال به بازارهای آزاد تجارت جهانی و دعوت از شرکت های عظیم نفتی، پتروشیمی و صنعتی، هم به جهت نوسازی این صنعت، و هم رونق فروش.
- اتصال به قوانین FATF. مبدا و مقصد دریافت و پرداخت های ارزی مشخص باشد.
- تلاش برای خروج از لیست سیاه لقب تروریست جهانی با قبول مذاکرات برجامی و مذاکرات هستهای و استقبال از ناظران هستهای و واقعی بودن تلاش های هسته ای در جهت صلح آمیز بودن این صنعت ....
- مبارزه واقعی با صنعت مخوف قاچاق هدایت شده، انحصاری، گمرکی و مرزی.
- قطع، ریشه کنی و آموزش به ملت برای مبارزه با ربای بانکی با نام کارمزد و هزینه نگهداری سرمایه.
- شناسایی ذخایر واقعی طلا، نقره و مسکوکات قیمتی کشور و اساس مند کردن چاپ و نشر اسکناس در کشور. (مبارزه با پولشویی و چاپ اسکناس های جعلی و بی پشتوانه).
- تقویت بنیاد خانواده و دادن اطمینان به داشتن حداقل درآمد رفاهی و شغلی و اطمینان دادن به سرمایهگذاران و کارآفرینان برای برگشت سرمایه و دریافت سود حاصله از سرمایه گذاری.
- استخدامات ضروری و قرار دادن افراد متخصص در جایگاه مخصوص خود و برگرداندن افراد غیر متخصص به جایگاه اولیه خود.
- خروج از تصمیمات هیئتی و حمایت های قبیله ای و قومی برای انتخاب نمایندگان مجلس که قوم گرایی را بر سواد و ملیگرایی ترویج داده است.
- کاهش مالیات و تخفیفات قانونی مالیاتی و تشویقات مالیاتی برای تولید کننده ها و سرمایهگذاران حداقل تا 5 سال و دادن وام های بلند مدت با بهره کم جهت تشویق تولید.
- خروج از فکر سیستم معیوب و دشمن تراشی فرضی با دنیا و ورود به صلح جهانی جهت جذب ملل دیگر برای تشویق و تغییر سیستم آموزشی، رفاهی، سرمایهای، علمی، پزشکی و گردشگری.
- معرفی، اخراج و کیفرخواست برای مجرمان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که اقتصاد کشور را شرطی کرده و یک اقتصاد بیمار سیاسی را که 4 دهه به جامعه تحمیل کرده اند و ضبط اموال نامشروع آنان به نفع ملت و محرومین.
- ریشهکنی اقتصاد انحصاری و سیاسی با تغییر سیاستمداران بیمار، فاسد و بیسواد.
- آموزش اقتصاد آزاد و استاندارد و توجه به درجه آزادی اقتصادی کشور که از بین 165 کشور مستقل جهان، ایران در ردیف هفت کشور آخر جدول و هم ردیف اوگاندا و ونزوئلا می باشد.
- تعیین حداقل حقوق، متناسب با نرخ تورم کشور و همسان سازی حقوق شاغلین، بازنشستگان و پرسنل قراردادی کشور.
- رفع موانع خودخواسته تورمی که با منع جهت گیری سرمایه ها در راه تولید، مسیر اصلی سرمایه گذاری ها را به بی راهه کشانده است.
- حمایت از کارآفرینان و استارتاپها و قرار دادن امکانات مالی با حداقل نرخ بهره و پرداخت وامهای بلندمدت تا رسیدن به نقطه سوددهی.
- استفاده از ذخایر ملی نامحدود و نامعلومی که سالها کسب شد ولی مالیاتی پرداخت نکردند (درآمد آستان قدس رضوی، امامزاده ها و بقعه های متبرکه) جهت تسویه حساب های تامین اجتماعی، شرکت نفت، بازنشستگان، آموزش و پرورش و دیون مربوط به بانک ها که برای تولیدکنندگان و بازاریان به جهت تورم کاذب به وجود آمده است.
معصومه حسین زاده
- دوشنبه ۴ مهر ۱۴۰۱ - ۰۶:۲۲:۴۵
- ۲۳۳ بازدید
- فجر شمال