بزرگنمایی:
مجید اسدی خبرنگار فجر شمال :اشتغال در
زندگی افراد موضوعی مهم و حیاتی به شمار میرود که امروزه در جامعه ما به
بزرگترین دغدغه برای جوانان مبدل شده است.
اما
در این میان هستند جوانانی که با دادن طرح و ایده و البته کمک دولت در
اعطای تسهیلات توانستهاند شغلی برای خود دست و پا کنند و حتی تعدادی از
افراد دیگر جامعه را نیز به کار و فعالیت مشغول کنند.
نسیم
شعباننژاد بانوی جوانی است که با تلاش و کوشش بیوقفه خود توانسته است با
تبدیل زمینی بایر به گلخانهای بزرگ، نه تنها خود مشغول به کار شود بلکه
برای حدود 10 نفر هم به طور مستقیم و غیرمستقیم اشتغالزایی کند.
وی
در ارتباط با شروع این کار با ما چنین میگوید: از زمان کودکی همواره در
این فکر بودم که برای خود کاری داشته و مستقل باشم و به دیگر ان هم کمک
کنم، وقتی در کودکی از من میپرسیدند که بزرگ شدی دوست داری چه کاره شوی؟
جواب میدادم که دلم میخواهد گل فروشی داشته باشم.
خانم
شعباننژاد 29 سال دارد و در رشته کشاورزی، گرایش گیاهان دارویی تحصیل
کرده است، پدرش زمینی در روستای سمسکنده داشت که هیچ کاری در آن زمین
انجام نمیشد و به گفته او جایگاهی برای علفها و گیاهان خودرو شده بود.
وی
میگوید: حدود هفت سال پیش در آن زمین سیر کاشتیم اما پس از برداشت آن را
کیلویی 500 تومان فروختیم و به نتیجهای خوبی نرسیدیم، در فکر کاشت گیاهی
دیگر در زمین بودم که شنیدم دولت وامی را برای
طرحها و پروژههای اشتغالزایی اختصاص داده است و به دنبال آن وام رفتم.
پدرم
بسیار فعال است و در این راه کمک زیادی به من کرد، به جهاد کشاورزی رفتم و
با تحقیق و مطالعه و همچنین علاقه شخصی در نهایت، تصمیم گرفتم تا
گلخانهای راهاندازی کنم، برای گرفتن مجوز و همچنین وام این طرح، تلاش
بسیاری کردم و البته پدرم هم همواره از من حمایت کرد و پا به پای من تا
راهاندازی آن دوندگی کرد، دو سال طول کشید تا کار را شروع کنیم که در همان
موقع با گرانیها هم مواجه شدیم، مواد اولیه میخریدیم و چند روز بعد برای
خرید میرفتیم و قیمتها دو برابر شده بود، اما ما ناامید نشدیم با یاری
خدا کارمان را شروع کردیم، در بین راه خسته هم میشدیم اما پاپس نکشیدیم و
بالاخره گلخانه را دایر کردیم.
من،
مادر، پدر، برادر و همسرم همه با هم تلاش کردیم، هنوز هم برای اداره
گلخانه با هم تلاش میکنیم، کار ما خیلی زیاد است، تکثیر، جابجایی،
سمدهی، آبیاری، کوددهی که همه باید سروقت
و منظم انجام شود، ما هیچوقت خسته نمیشویم و واقعا با جان و دل کار
میکنیم.
خانم شعباننژاد در ادامه بیان
میکند: در ابتدا با ارزانترین گل شروع کردیم چراکه تقریبا دیگر پولی برای
خرید گل هم نداشتیم و همه را برای گلخانه هزینه کرده بودیم، با کمترین
هزینه 30 دانه گل خریدیم، بعد 20 گل از نوع دیگر و این گلها کمکم
تعدادشان زیاد شد و به چندین هزار گل رسیدند.
خانم
شعباننژاد از علاقهاش به گل و گیاه میگوید: من هر وقت وارد گلخانه
میشوم به گلها سلام میکنم و حالشان را میپرسم با آنها حرف میزنم و از
آنها میخواهم تا بیشتر رشد کنند تا به اهدافم در زمینه تکثیر و ازدیاد
گلها برسم، ما تازه اول راه هستیم و برنامههای زیادی داریم و باید ادامه
دهیم. شروع کار ما با بیماری کرونا همراه شد و شرایط و محدودیتهای کرونا باعث شد که کمی از کارهایمان را
نتوانیم انجام دهیم، اما آموزش و اطلاعرسانیهای زیادی از طریق فضای مجازی
و جشنوارهها داریم، من امید دارم که روزهای خوب میآید و ما میتوانیم به
تمام هدفهایمان برسیم.
مشکلات و دغدغههایی هم در کار ما وجود دارد، مانند بازار فروش، تهیه کود، سم و خاک که همه نیاز به سرمایه دارد.
در گلخانهی این بانوی جوان سه نفر به صورت
ثابت کار میکنند که هر سه نفر بیمه شدهاند، 6 نفر هم نیروی کار
غیرمستقیم دارد که هفتهای یک تا دو بار به گلخانه میآیند، خانم
شعباننژاد برای بسیاری از بانوان کمدرآمد روستایشان نیز به صورت
غیرمستقیم و مستقیم اشتغال ایجاد کرده است و همچنین برنامهای در سر دارد
که با اجرای آن به خانوادههای کمدرآمد کمک میشود.
وی
میگوید: من در این راه سختیهای زیادی کشیدم اما خیلیها بدون هیچ
چشمداشتی کمکم کردند، به من روحیه میدادند که میتوانم به اهداف و
آرزوهایم برسم، دختر جوانی بودم که از صفر، کارم را شروع کردم چیزی برای
خودم نداشتم اما با حمایت دولت و گرفتن وام توانستم صاحب یک گلخانه با
درآمد خوب شوم، امیدوارم این کار و پرداخت تسهیلات به جوانان برای اشتغال،
ادامه پیدا کند و جوانان این مرز و بوم با عشق و علاقه به اجرای طرحهایشان
بپردازند و از همه مهمتر دارای شغل شوند.
من
حتی بخش زیادی از پول جهیزیهای که باید میخریدم را برای گلخانه دادم،
میتوانستم برای خود جهیزیه کامل بخرم اما این کار را نکردم و هزینه آن را
برای گلخانه صرف کردم و اکنون با درآمدی که از گلخانه در میآورم کمکم
جهیزیهام را اضافه و کامل میکنم.
خانم
شعباننژاد درباره داشتن هدف در زندگی و راه رسیدن به آن چنین بیان
میکند: تا چند سال پیش فکر میکردم که رسیدن به آرزوها کار خیلی سختی است
اما الان متوجه این شدهام که اگر کسی بخواهد و وقت بگذارد و تلاش و پشتکار
کافی داشته باشد میتواند به برنامهها و اهدافی که در سر دارد، برسد، هر
کسی هر هدفی دارد به آن فکر و برای آن تلاش کند، مطمئن باشد که انرژیهای
خوبی دریافت میکند و مسیر برایش باز میشود، برای تک تک هدفها ارزش قائل شوید و وقت بگذارید تا به آن هدف برسید.
داشتن
گلخانه و سرو کار داشتن با موجودات لطیفی مانند گل و گیاه شغل قشنگی است،
گویی هر چقدر هم که کار کنید خسته نمیشوید وقتی گلی را میکارید و آن گل
پاجوش میزند و زیاد میشود نوید این را میدهد که زندگی جریان دارد و امید
هنوز زنده است.
در
پایان از پدر، مادر، برادرم تشکر میکنم که همیشه زحمات زیادی برایم
کشیدهاند و همینطور از همسرم قدردانی میکنم که همواره به من دلگرمی
میدهد و همراهم است.